بررسی تحلیل تطور مفهوم نفس از افلاطون تا ملاصدرا

نویسندگانملیحه صابری نجف آبادی
نشریهتأملات فلسفی
شماره صفحات۱۲۵-۱۰۲
شماره مجلد۱
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۱۳۸۸
رتبه نشریهISI
نوع نشریهچاپی
کشور محل چاپایران

چکیده مقاله

در حالیکه افلاطون ، بر اساس اعتقادش به جهان ایده ها، نفس را مربوط به جهانی دیگـر و امری مفارق از بدن معرفی می کند، ارسـطو کـه توجـه خـود را بـه تفحـص و چگـونگی کارکرد واقعی موجودات این جهان معطوف داشته ، بر نظر ورزی محض در باره ماهیت و سرشت آن ها تاکید دارد. وی در تعریف نفس نیز به تحلیل مو جو دات جاندار پرداخته و نفس را صورت بدن معرفی می کند. در اندیشه فلوطین ، نفس جزئـی از نفـس کلـی اسـت که یکی از اقانیم سه گانه است و یک رویش به قلمرو نوس است و روی دیگرش به عالم خاکی و بدن مرتبط است به طوریکه حلقه اتصال جهان معنوی و مادی است . ابن سینا بـر اساس دغدغه های دینی اش دراثبات جاودانگی به صورت روحانی ، نفس را ا مری مجرد و کمال بدن معرفی می کند. سهروردی ، فیلسوف اشراق مسلک جهان اسـلام ، بـا الهـام از دید گاه فلوطین و حکمای ایران باستان نفس را موجودی معنوی واز انـوار مـدبره دانسـته به آن نور اسفهبدیه نام نهاد که مسئو لیت فرماندهی دژ (بدن ) را به عهـده دارد. همـه ایـن فلاسفه در نحوه ارتباط نفس با بدن با معضلات و تناقضاتی روبرو بوده انـد. ملاصـدرا بـا تاثیر از این متفکران و بر اساس مبانی ابـداعی اش در حکمـت متعالیـه تعریـف خـود را از نفس به گو نه ای دیگر ارائه میدهد که در عین صحت واسـتحکام از مشـکلات مـر بوطـه مبراست .